صبحی پاشدم نقشه رو فرستادم و بعد صبحونه خوردن چون دیشب تا 3 بیدار بودم و کم خوابیده بودم گرفتم توی تختم دراز کشیدم. دوسی زنگ زد موبایلم کمی صحبت کردیم راجع به وضعیت اینروزا و اینکه کار رو چکار کنیم و رفت و آمدهامونو؟!

بعدتر باز چشمم گرم شده بود که زنگ آیفون رو زدن. مامان اینا خونه نبودن و هیچکی هم قرار نبود بیاد میخواستم بی اعتنا باشم و حتی برای باز کردن در نرم. پاشدم ولی رفتم پشت آیفون.یه اقایی بود باز گفتم: فک کنم با همسایه کار داره ما کسیو نداریمبا بی حالی جواب دادم و یهو گفت منزل فلانی؟!!! بسته دارید!

تند تند لباس عوض کردم و چادر انداختم سرم عین این خاله قزی ها رفتم دم در بسته رو که داد دستم و مارک روش: mi market کاملا شگفت زده م کرد داخلش هم یه بسته ی کادو شده بود و من همش هنگ که کی بسته فرستاده؟!!! نکنه دیشب به مستر اچ میگفتم کاش جای یکی از کیف پول ها موس بود ناراحت شده موس خریده فرستاده؟!!!!

بدو بدو خودمو رسوندم بالا دستام میلرزید و مدام خودمو سرزنش میکردم که چرا نپرسیدم کی فرستاده؟! کادوشو باز کردم و یهو از شدت شوکه شدن کف زمین نشستم گوشی  mi note 10 pro بود. همینطوری اشک میریختم و دستام میلرزید و گوشیمو برداشتم و به مستر اچ زنگ زدم و هی میگفتم: اگه مستر اچ خریده باشه برام، میکشمش! گرچه فقط صحبت این گوشی رو با مستر اچ کرده بودم و قطعی میدونستم خودش فرستاده!

حس خیلی خیلی عجیبی بودمن گریه میکردم و با مستر اچ حرف میزدم و هی میگفت: چی شده؟!!! چرا گریه؟!!! تو رو خدا گریه نکن همکارام الان اینقدر میگم گریه نکن فک میکنن دعوامون شده!

به زور حرف زدم که گفت: حالا میتونم بگم تولدت مبارک.بازش کردی؟!!! دوسش داری؟! رنگش چطوره؟!

گفتم: من هنوز حتی بسته بندی روی پاکتشم باز نکردمشوکه ام چرا خریدی؟!

خب توی وضعیت اقتصادی الانمون که خودم ازش باخبرم واقعا انتظار همچین هدیه ای رو نداشتماونم بعد از فرستادن اون هدایا و خب من هدیه مو گرفته بودم و دوسشون داشتم و الان واقعا انتظارشو نداشتم

گریه میکردم و میگفت: حالا این گریه خوشحالیه یا ناراحتی؟! نکنه ناراحتی که گفتم اگه برات کادوی سنگین بخرم سال دیگه هیچ کادوی سنگینی نمیخرم؟! برا کادوهای سال دیگه ت داری گریه میکنی؟!!! (اشاره به شوخی هامون بین صحبت های این مدتمون که میگفت اگه کادوت بالاتر از دو میلیون باشه سال دیگه کادو در حد صد تومن بهت میدم)

خلاصه کلی سر به سرم گذاشت.

دیشب داشتم براش یه متن رو میخوندم راجع به جنتلمن بودن آقایونمیپرسید: حالا من جنتلمنم؟!!!! نگفتم زیر همون پست نوشتم آقامون جنتلمنه! گفتم: فلان دستور غذایی رو هنوز بلد نیستیالان جنتل هستی! اونو یاد بگیری جنتلمنی! گفت: اونم یاد میگیرم

الان باید بهش بگم: بدون اون دستور غذایی هم جنتلمنی!خنده

پولکی کی بودم من؟!!!

گریهدلم میخواد الان کنارم بود آخهدلتنگشم.گریه

دلیل ناراحتیم اینه که حاضر بودم پول این گوشی رو بده دو تا گوشی نصف قیمت این.یکی برا خودم یکی برا خودش.خودش خیلی وقته گوشیش داغون هست همش بهش میگفتم: بذار بعد عروسیمون میریم یه جفت گوشی عین همدیگه میخریم و حالا .!

_ مه سو _


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Steven وبلاگی مفید برای سلامت و نشاط پایدار خانواده ها... تولید فروش روغن های خوراکی آرایشی و درمانی در گرگان مشاوره پوست و مو وبلاگ قزوین اطلاعات مربوط به پزشکی و دامپزشکی Josh خبر فردا دوربین های دیجیتال اندیشه نوین